امیر الهی نیست مثل ما انسان است

ختصاصی استقلالی - برای خیلی از هواداران واقعی استقلال ، امیرقلعه نوعی نامی قابل احترام است ، نه می توانیم مانند خیلی ها از او اعلام برائت کنیم و از مخالفان آبی او باشیم و نه می توانیم مانند خیلی ها بی چون چرا عاشق سینه چاک او باشیم و حتی تا مرز پرستیدنش در حد یک بت هم پیش برویم ! ولی باید پذیرفت جای امیر همیشه در قلب هواداران تیفوسی استقلال محفوظ است. در واقع نمی توانی استقلالی باشی و افتخارات امیر را انکار کنی ، آن نسل طلایی دوست داشتنی ، قهرمانی های لیگ و حذفی و... 

در 2سال اخیر ، امیر سکان هدایت استقلال را در دست داشت ، ولی کشتی آبی ها کنار هیچ جامی پهلو نگرفت. برای هواداران پرافتخار ترین تیم ایران ، که در بدترین سال ها و بی بازیکن ترین سال هایشان هم حداقل خواهان در کورس بودن هستند ، استقلال دو سال گذشته چنگی به دل نزد و دستشان از جام کوتاه ماند . 

آلترناتیو نیمکت اکثر تیم های لیگ برتری ، تبریز را به عنوان مقصد انتخاب کرد . ژنرال دوباره سوار تراکتور شد ... امیر پاشای دوم ... یاشاسین امیر ... قلعه ای دوباره اطراف تبریز ... امیر با علم به اینکه تراکتور امسال کانون حواشی فوتبالی و غیرفوتبالی بود و اینکه جایگزین تونی محبوب تبریزی ها می شود، دست به چالشی عجیب زد. سرمربی شدن او البته در مقطعی از فصل رخ داد که 2 بازی حساس با آبی های پایتخت داشت . حال این بار تحمل امیر در نقش یک رقیب که درصدد کوتاه کردن دست استقلال از تصاحب یک جام دیگر باشد ، قطعا برای همان تیفوسی ها هم می توانست سخت باشد ! مسلماً برای آنها ، طعم حذف استقلال به دست یک مربی استقلالی آن هم کسی مثل امیر ، به مراتب از حذف توسط یک پرسپولیسی بسیار تلخ تر بود . 

هر چه بود ژنرال رفت ، شاید رفت که با سربازان نامی تراکتور ، ایران و آسیا را فتح کند. شاید رفت که با سکوهای خالی یادگار امام به سکوهای آزادی طعنه بزند ، شاید رفت که به استقلالی ها اثبات کند که من هنوزم امیرم ، شاید رفت که با حذف استقلال و اضافه کردن افتخاری همراه با تراکتور، کلکسیونش را پرتر کند و ... البته هرچه شماره عینک بدبینی شما بالاتر باشد می توانید این "شاید رفت" ها را ادامه بدهید و جملات منفی تری هم بگویید ! 

بازی حذفی و جوش و خروش های او کنار زمین ، اعتراض مکرر به داوری و شادی پس از گل و حتی به نقل از مصاحبه خودش نخوابیدن تا 4 صبح بعد از شکست ... همه و همه نشان از عطش امیر برای برد بود و شکست استقلال ! ولی حقیقت این بود که قلعه تبریز به دست استقلال فرو ریخت و تبریز این بار برای امیر و تراکتور جهنم شد . 

امیر یک قدیس یا یک الهه نیست. مثل همه ما یک انسان است ، اشتباه و خطا می کند . شاید اگر در دو سال اخیر انتقادپذیری بیشتری داشت ، مشاوران بهتر و دلسوزتر داشت ، غرق در القاب نمی شد ، به زمین و زمان بدبین نبود ، نه تنها دیوار تالار افتخاراتش با استقلال را مزین تر می کرد بلکه همچنان سرمربی استقلال بود و نیازی نیود برای تهذیب نفس و ریاضت کشی به خانقاه تبریز برود . 

از قول تیفوسی های استقلالی که برای آنها فقط یک نام می درخشد و آن هم ** استقلال کبیر ** است به ژنرال دوست داشتنی : "امیر خان ، بلد نیستیم شعار بدیم ، برای تو آرزوی موفقیت در تیم تراکتور را داریم ولی امیدواریم بازی های مقابل استقلال را ناکام باشی ، نه به این معنی که همه بازی هایت را آنجا پیروز باشی ... همینقدر موفق باشی که همیشه تیمت در رده پایین تر از استقلال باشد ، همینقدر ."



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1394برچسب:اخبار استقلال, | 22:25 | نویسنده : امیرحسین |